دانلود ادبیات و پیشینه تحقیق
سهم پیشبینیکنندگی تاثیر هوش معنوی و عمل به باورهای دینی بر تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار
رشته روانشناسی
ادبيات مربوط به تحقيق
پيشينه تحقيق
بصورت فایل ورد و قابل ویرایش
تعداد : 67 صفحه
قسمتی از متن فایل دانلودی:
مقدمه
در این فصل به بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش تنظیم هیجان شناختی، هوش معنوی و عمل به باورهای دینی خواهیم پرداخت. برای این منظور در ابتدا به بررسی هیجان، تنظیم هیجان و راهبردهایش و تنظیم هیجان شناختی میپردازیم. سپس مبانی نظری هوش معنوی را مورد مطالعه قرار میدهیم ، ابتدا به تعریف و تبیین معنویت و هوش خواهیم پرداخت و سپس هوش معنوی و مؤلفههایش و خصیصههای روانشناختی آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از آن به بررسی مبانی نظری عمل به باورهای دینی، تعریف دین، تبیین دین و روانشناسی، روانشناسی دین، عمل به باورهای دینی و اثرات آن، و عمل به باورهای دینی و تیظیم هیجان شناختی خواهیم پرداخت.
2-2- مبانی نظری تنظیم هیجان شناختی
2-2-1-هیجان
هیجان بخش تفکیکناپذیر زندگی ماست. هیجان میتواند پاسخ به یک موقعیت و منبع انگیزش باشد. همچنین، هیجان میتواند در نفس خود، هدف باشد. هیجانها بسیار پیچیدهتر از آن هستند که ابتدا به چشم میخورند. هیجان دارای کنشوریهای متعدد از جمله کنشوری تکاملی، ارتباطی و اجتماعی میباشند. نتایج بررسیها نشان میدهد که هیجانها در هر لحظه، توجه، تصمیمگیری، حافظه، پاسخهای فیزیولوژیک و تعاملهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهند (حسنی، آزاد فلاح، رسولزاده طباطبایی و عشایری، 1387).
هیجانها چند بعدی هستند، آنها را به صورت پدیدههای ذهنی، زیستی، هدفمند، اجتماعی وجود دارند (ایزارد، 1993). در اینجا برخی از ابعاد هیجان را از کتاب جانمارشال ریو (2005) بررسی مینماییم:
بعد شناختی: هیجانها تا اندازهای احساس ذهنی هستند، به این صورت که باعث میشوند به شیوه خاصی عصبانیت یا خوشحالی را احساس کنیم که به هیجان، تجربه ذهنی میدهد که معنی و اهمیت شخصی دارد. هیجان هم از نظر شدت و هم از نظر کیفیت، در سطح ذهنی یا پدیدار شناختی، احساس و تجربه میشود و جنبه احساسی در فرایندهای شناختی و ذهنی ریشه دارد.
بعد فیزیولوژیک: آن بعد از هیجان که پاسخهای بسیجکننده انرژی را فعال مینماید و بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه میشود، آماده میسازد. این واکنشها سیستمهای خودمختار و هورمونی را شامل میشود که رفتار مقابلهای بدن را هنگام هیجان، آماده و تنظیم مینماید. وقتی هیجانزده میشویم، بدنمان برای عمل آماده میشود و این آمادگی عبارتند از: افزایش ضربان قلب، آزاد شدن اپی نفرین در جریان خون و آمادگی عضلانی و حالت هوشیار بدن میباشد.
بعد هدفمند: حالت انگیزشی هیجان است، تا فرد اقدام لازم را برای واکنش مناسب در شرایط هیجانی، انجام دهد. برای مثال، خشم میل انگیزشی برای انجام دادن کاری مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض کردن به بیعدالتی در ما ایجاد میکند که در غیر این صورت چنین نمیکردیم. بعد هدفمند توضیح میدهد که چرا افراد از هیجاناتشان بهرهمند میشوند.
بعد بیانگر- اجتماعی: جنبه ارتباطی هیجان است. علائم قابل تشخیص چهرهای غیرکلامی و کلامی که دیگران را از کیفیت و شدت هیجان با خبر میسازیم، مثل حرکت ابروها و لحن صدا.
تعریف کردن هیجان خیلی پیچیدهتر از تعریف «مجموع اجزای آن» است. هیجان نوعی ساختار روانشناختی است که این چهار بعد هیجان را در یک الگوی همزمان، هماهنگ میکند (مارشال ریو، 2005).
2-2-2- تنظیم هیجان
هيجان نقش مهمي در جنبههاي مختلف زندگي نظير سازگاري با تغييرات زندگي و رويدادهاي تنيدگيزا ايفا ميكند. اصولاً، هيجان را میتوان واكنشهاي زيستشناختي به موقعيتهايي دانست كه آن را يك فرصت مهم يا چالش برانگيز ارزيابي ميكنيم و اين واكنشهاي زيستي با پاسخي كه به آن رويدادهاي محيطي ميدهيم، همراه مي شوند (گرنفسکی، ون-در-کومر، کریج، تیردز، لگرستی و انستین، 2002). هر چند هيجانها مبناي زيستي دارند، اما افراد قادرند بر شيوههايي كه اين هيجانها را ابراز ميكنند، اثر بگذارند. اين توانايي كه تنظیم هيجان ناميده ميشود، فرايندهاي دروني و بروني است كه مسئوليت كنترل، ارزيابي و تغيير واكنشهاي هیجانی فرد را در مسير تحقق يافتن اهداف بر عهده دارد و به طور معناداری بر کیفیت، زمانبدی و شدت تجربه تاثیر میگذارند (تامپسون، 1994) و به توانايي فهم هيجانات، تعديل تجربهي هيجاني و ابراز هيجانات اشاره دارد (فلدمن- بارت، گروس، كريستنسن، بنونوتو، 2001 ؛ گروس، 2001).
بنابراين تنظیم هيجان، يك اصل اساسي در شروع، ارزيابي و سازماندهي رفتار سازگارانه و همچنين جلوگيري از هيجانهاي منفي و رفتارهاي ناسازگارانه محسوب ميشود (گرنفسکی و همکاران، 2002). اين سازه يك مفهوم پيچيده است كه طيف گستردهاي از فرايندهاي زيستي، اجتماعي، رفتاري و همچنين فرايندهاي شناختي هشيار و ناهشيار را در بر ميگيرد (گرنفسکی، کریج و اسپینهاون، 2001). به عبارت ديگر، واژه تنظیم هيجان مشتمل بر راهبردهايي است كه باعث كاهش، حفظ و يا افزايش يك هيجان ميشوند (جرمن، ون-در-لیندر، اسرمونت و زرمتن، 2006). و به فرايندهايي اشاره دارد كه بر هيجانهاي كنونی فرد و چگونگي تجربه و ابراز آنها اثر ميگذارد (گروس، 1998). افراد در رويارويی با شرايط تنيدگیزا، شيوهها و راهبردهای مختلفی را جهت مهار يا هدايت و تنظیم هيجان به کار میبرند. تنظیم هيجان به عنوان تلاشهايی تعريف میشود که از سوی افراد برای حفظ، مهار و افزايش تجربه و ابراز هيجان به کار برده میشود (رابرتون، دافن و باکس، 2011). طبق مدل گروس (2001)، تنظیم هیجان شامل همه راهبردهاي آگاهانه و غیرآگاهانه میشود که براي افزایش، حفظ و کاهش مؤلفههاي هیجانی، رفتاري و شناختی یک پاسخ هیجانی به کار برده میشود. و به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه و ابراز هیجانات اشاره دارد. تنظيم هيجان وجه ذاتي گرايشهاي پاسخ هيجاني است (آمستادتر، 2008). در واقع، تنظيم هيجان به اعمالي اطلاق ميشود كه به منظور تغيير يا تعديل يك حالت هيجاني به كار ميرود در متون روانشناختي، اين مفهوم اغلب به منظور توصيف فرآيند تعديل عاطفه منفي به كار رفته است.
Izard, C. E.
Johnmarshall, Reeve.
Physiological
Targeted
Social- Represent
Garnefski, N.
Van Den Kommer, T.
Spinhoven, P.
Kraaij, V.
Teerds, J.
Legerstee, J.
Onstein, E.
Thompson, R. A.
Feldman-Barrett, L.
Gross, J.J.
Christensen, T. C.
Benvenuto, M.
Spinhoven, P.
Jerman, F.
Van Der Linden, M. D.
Acermont, M.
Zermatten, A.
Roberton, T.
Daffern, M.
Bucks, R. S.
Amstadter, A.
rad425_1546874387_10728_3266_1631.zip0.19 MB |