دانلود و خرید پایان نامه با موضوع:
بررسی اثربخشی شناخت درمانی در کاهش نگرشهای ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد در افراد دچار سوء مصرف مواد مخدر شهر ايلام
در زیر قسمت هایی از فایل را مشاهده میفرمایید:
دانشگاه آزاد اسلامي
واحد ايلام
پايان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد رشته روانشناسی (M. A)
گرايش: بالينی
عنوان:
بررسی اثربخشی شناخت درمانی در کاهش نگرشهای ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد در افراد دچار سوء مصرف مواد مخدر شهر ايلام
استاد راهنما:
دکتر شهرام مامی
نگارش:
کلثوم ادیب
زمستان 1393
سپاسگزاری
بعد از مدتها، پس از پیمودن راههای فراوان که با حضور شیرین اساتید عزیزم، بخصوص با راهنماییهاي فراوان جناب آقاي دكتر شهرام مامي و مشاورههاي دكتر فتحاله محمديان و زیبایی حضور همسرم در کنارم، که خستگیهای این راه را به امید و روشنی راه تبدیل کرده و امیدوارم بتوانم در آیندهی نزدیک جوابگوی این همه محبت آنها باشم...
اکنون، با احترام فراوان برای این همه تلاش این عزیزان برای موفقیت من...
تقدیم به:
همسرم:
که سایه مهربانیش سایه سار زندگیم میباشد، او که اسوه صبر و تحمل بوده و مشکلات مسیر را برایم تسهیل نمود.
تقدیم به فرزندانم:
که وجودشان شادی بخش و صفایشان مایه آرامش من است.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 9
1-8- جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق. 10
2-2- مفهوم شناخت درمانی، کاربرد و کارایی آن در پژوهشهای روان درمانی.. 13
2-2-2- مفاهیم عمده نظریههای شناختی.. 14
2-2-3- رویکرد شناخت درمانی.. 14
2-2-4- اصول بنیادی درمان شناختی.. 16
2-2-5- شناخت درماني گروهي مايكل فري.. 16
2-2-6- مدل شناخت درمانی مایکل فری.. 16
2-2-7- انواع تکنیکهای شناخت درمانی.. 17
2-2-8- شناخت درمانی از دیدگاه بک... 18
2-2-10- سنجش در شناخت درمانی.. 19
2-2-10-1- روشهای استفاده از فنون سنجش... 19
2-2-13- کاربردهای درمان شناختی.. 22
2-2-15- تفاوت دیدگاه شناختی درمانی با روان تحلیلی.. 24
2-2-16- محدودیتها و انتقادهای وارد شده به درمان شناختی.. 25
2-2-17- شناخت درمانی در اعتیاد. 25
2-3- مفهوم شناسی نظری نگرشهای ناکارآمد. 26
2-3-5- مفهوم نگرشهای ناکارآمد. 28
2-3-6- الگوهای شناختی و نظریات نگرشهای ناکارآمد. 29
2-3-7- نقش افكار و باورها در مصرف مواد بر مبنای ديدگاههاي شناختی.. 30
2-3-8- ارتباط نگرش و باور با مصرف مواد بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی.. 31
2-3-9- اهمیت و تأثیر نگرش مثبت به مصرف مواد. 31
2-4- مفهوم باورها و باورهای مرتبط با مواد مخدر. 32
2-4-4- رابطه باور و نگرش... 33
2-4-5- عقاید و باورها در رابطه با مصرف مواد. 34
2-4-6- باورهای غلط و رایج نسبت به مصرف گونههای مواد مخدر. 35
2-4-7- ارتباط باور فردی و مصرف مواد. 36
2-4-8- باورهای غیر منطقی و اعتیاد. 37
2-4-9- باورهای فراشناختی و اعتیاد. 38
3-3- جامعه آماری و روش نمونه گیری.. 51
3-4- ابزار اندازهگیری تحقیق. 51
3-6- شیوه تجزیه و تحلیل دادهها 56
فصل چهارم: تجزيه و تحليل يافتهها
4-2-4- میزان درآمد ماهیانه. 61
4-2-6- آزمون همسانی واریانس ها 63
4-2-7- آزمون همسانی واریانسها 63
4-2-8- میانگین و انحراف معیار نمرات نگرشهای ناکارآمد در گروهها 64
4-2-9- میانگین و انحراف معیار نمرات باورهای مرتبط با مواد در گروهها 64
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها
5-4- راهکارها و پیشنهادات.. 74
5- 4-1- پیشنهادات کاربردی.. 75
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول 3-1- سؤالات و شاخصهای مربوط به هر کدام از متغیرهای پژوهش... 53
جدول 3-2- پایایی پرسشنامه به تفکیک هر متغیر در پژوهش حاضر. 53
جدول 3-3- شرح جلسات آموزش شناخت درمانی در کاهش نگرشهای ناکارآمد و باورهای مرتبط با مصرف مواد 55
جدول 4-1- توزیع فراوانی و درصد سن گروههای مورد مطالعه. 59
جدول 4-2- توزیع فراوانی و درصد وضعیت تاهل در گروههاي مورد مطالعه. 59
جدول 4-3- توزیع فراوانی تحصیلات گروههاي مورد مطالعه. 60
جدول 4-4- توزیع فراوانی میزان درآمد گروههای مورد مطالعه. 61
جدول 4-5- توزیع فراوانی وضعیت شغلی گروههای مورد مطالعه. 62
جدول 4-6- آزمون لوين براي بررسي يكساني واريانس... 63
جدول 4-7- نتايج آزمون كولموگروف اسميرنف براي بررسي نرمال بودن توزيع ها در متغيرهاي مورد مطالعه. 64
جدول 4-11- نتايج تحليل كواريانس براي بررسي اثربخشي شناخت درمانی بر باورهاي مرتبط با مواد. 66
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار 4-1- توزیع فراوانی و درصد سن گروههای مورد مطالعه. 59
نمودار 4-2- توزیع فراوانی و درصد وضعیت تاهل گروههاي مورد مطالعه. 60
نمودار 4-3- فراوانی و درصد تحصیلات گروههاي مورد مطالعه. 61
نمودار 4-4- توزیع فراوانی میزان درآمد گروههای مورد مطالعه. 62
نمودار 4-5- توزیع فراوانی وضعیت شغلی گروههای مورد مطالعه. 63
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل 2-1- مدل شناخت درمانی، برگرفته از کتاب شناخت درمانی گروهی. 17
چکیده
با توجه به اینکه یکی از رایجترین اختلالات روانپزشكي اعتیاد میباشد، «شناختدرمانی» ابزاری است که درمانگران با تأثیرگذاری بر افکار و باورها، جهت درمان کنترل و درمان اعتیاد بکار میبرند، به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی در کاهش نگرشهای ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد در افراد دچار سوءمصرف مواد مخدر شهر ايلام در سال 1393 صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تحربی با پيشآزمون و پسآزمون با گروه كنترل و دوره پيگيري بوده، جامعه آماری شامل 40 نفر از افراد دچار سوءمصرف مواد مراجعه کننده به مراکز اعتیاد، که به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری قرار داده شدند، ابزار مورد استفاده، باورهاي مرتبط با موادمخدر رايت و بك (1993) و مقیاس نگرشهای ناکارآمد (DAS) بود، تجزیه و تحلیل اطلاعات با برنامه spss20 و تحلیل کواریانس صورت گرفت نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت معناداري بين گروه آزمايش و گواه، در مرحله پيگيري، از لحاظ باورهای مرتبط با مواد و نگرشهای ناکارآمد، وجود دارد. از میان متغیرهای جمعیت شناختی نیز، تحصیلات و میزان درآمد با نگرش ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد دارای رابطه بودند. در مجموع با اثبات تاثیر مثبت درمان شناختی بر افکار و باورهای مرتبط با مواد و کاهش نگرشهای ناکارآمد، لزوم توجه و استفاده بیشتر از این رویکرد به درمانگران، روانشناسان و مددکاران پیشنهاد میگردد.
کلمات کلیدی: سوءمصرف مواد، شناخت درمانی، باورهای مرتبط با مواد، نگرشهای ناکارآمد.
فصل اول:
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
مصرف مواد يكى از جدّىترين معضلات بشرى در سالهاى اخير است كه پايهها و بنيانهاى جامعۀ انسانى را تضعيف مىكند و پيشگيرى از آن نيازمند كاربرد نظريههاى متعدد در رشتههاى علمى مختلف و روشها و فنون متنوع است (علائی و همکاران 1389، 52)، طبق گزارش دفتر پيشگيرى از مصرف مواد و جرم سازمان ملل متحد كشور ايران داراى بيشترين تعداد سوءمصرفكنندگان موادّ افيونى به نسبت جمعيت در جهان است و بالاترين شيوع سوء مصرف با 2/8 درصد در بين افراد در ايران وجود دارد (ضيايى 1388، 42). تاکنون جامعه شناسان، روان شناسان، روانپزشکان و بطورکلی محققان و متخصصان بر پایه دیدگاههاي، مختلف علل وعوامل متعددي رابراي اعتیاد وسوء مصرف مواد مخدر برشمردند.براساس مطالعات اکتشافی انجام شده میتوان این عوامل را در سه سطح خرد، میانه و کلان تقسیم کرد. منظور از سطح خرد همان دیدگاه روانشناسانه است. براین اساس کلیه عواملی که مربوط به فرد، شخصیت و حتی ناراحتیهاي جسمی و روانی او میشود، بررسی میگردد (میری آشتیانی 1385، 40)، از میان متغیرهای فردی تأثیرگذار بر مصرف مواد مخدر میتوان به نگرشهای ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد اشاره نمود که دو متغیر اصلی در نظر گرفته شده پژوهش حاضر میباشد، در این زمینه میتوان اذعان نمود که بسيارى از شناخت درمانگران بر اين باورند كه واكنشهاى هيجانى و رفتارى به وسيله فرآيندهاى شناختى ايجاد مىشوند. از اينرو افكار، باورها و ساير فرآيندهاى شناخت تعيين كنندهى اصلى خلق و هيجان مىباشند (تيزديل 1997؛ به نقل از آذرگون و کجباف، 1380، 80). با توجه به توضیح مختصر داده شده، پژوهش حاضر با هدف مشخص كردن كارايي شناخت درمانی در اصلاح نگرشهاي ناكارآمد و باورهای مرتبط با مواد در افراد دچار سوءمصرف مواد مخدر شهر ایلام صورت گرفته تا بتوان از اين نوع درمان به عنوان يك درمان مكمل در زمينه ارتقاي بهداشت رواني و يكي از فاكتورهاي پيشگيري کننده در افراد دچار به سوءمصرف مواد همچنین از رویکردهای مؤثر مقابلهای، جهت کنترل مصرف و جلوگیری از بازگشت معتادین به سوءمصرف مواد با تأکید بر متغیرهای روان شتاختی استفاده نمود.
1-2- بیان مسأله
از موضوعاتی که اکنون در تمام جوامع بشری مورد بحث و بررسی میباشد و به عنوان یک معضل اجتماعی بسیار خطرناک و مضر تجزیه و تحلیل میشود. مساله اعتیاد است. متاسفانه این معضل در تمام جوامع در میان اقشار رایج میباشد و فرد بدون آگاهی نسبت به آخر کار به دنبال آن میرود و چه بسا در آمارهای جهانی اعتیاد روز به روز زیاد و زیادتر میشود. برداشتن قدمهاى جدى و محكم در جهت ريشهيابى اين مسئله از اهميت اساسى برخوردار خواهد بود (حسینی 1389، 5). به طوری که اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهمترین و شایعترین آسیبهای اجتماعی در جوامع امروزی محسوب میشود (دالی و مارلات 2005). در سالیان اخیر در زمینه سوءمصرف مواد در سطوح مختلف سببشناسی، تشخیص و درمان پیشرفتهای چشمگیری بدست آمده و در درمان از رویکردهای چند رشتهای و الگوهای زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی بهره گرفته شده است (بروک و اسپیتز 2002) یکی از ابزارهای بکارگرفته شده توسط درمانگران «شناخت درمانی» میباشد که به طور گستردهای در درمان بیماریهایی از جمله درمان اعتیاد به مواد مخدر بکار گرفته میشود. شناخت درمانی یا به طور دقیقتر، درمان شناختی یکی از روشهای درمان روانشناختی است که هم اکنون در سرتاسر جهان به عنوان یکی از گونههای استاندارد درمانی برای بسیاری از اختلالات روانشناختی بکار میرود. در این روش فرض بر این است که یکی از علل بسیاری از اختلالات روانشناختی اشکال در فکر یا باورهای بیمار است و با اصلاح این باورها میتوان به بیمار کمک کرد. این درمان بر تغییر رفتاری متناسب با فکر درستتر هم تاکید دارد (حسن شاهی 1382). در این روش روانشناختی، درمانگر در طول جلسات ملاقات خود با بیمار تلاش میکند تا افکار و باورهای او را مورد بررسی قرار دهد. اغلب افرادی که سوءمصرف مواد را تجربه میکنند، دارای افکار و باورهای مخربی هستند که به عنوان علت احساسات ناخوشایند بیمار به شمار میروند. به طور کلی این افراد باورهایی دارند که عزت نفس آن ها را مرتب در هم میکوبد و وجود آن ها را سرزنش میکند. در این حالت شناخت، درمانگر تلاش میکند با استفاده از تکنیکهای مختلف به بیمار نشان دهد که این باورها، خطاهای شناختی هستند و در همه حال نمیتوانند صحت داشته باشند (فیشر و ولز 2008)، شناخت درمانگر به فرد کمک میکند تا به این نکته ایمان پیدا کند که همیشه همه انسانها مطابق میل آنها رفتار نمیکنند و یا همیشه همه امور مطابق میل آنها پیش نمیرود. ابن امر به فرد کمک میکند تا شناختهای خود را تغییر دهد (کاویانی و همکاران 1387)، براساس تحقیقات و بررسیهای انجام شده، فرآیندهای اعتیاد تحت تأثیر باورها و نگرشهای فرد است (هولمن 2004)، نگرشهایی که گاها و اغلب نادرست میباشند، نگرشهای ناکارآمد فرضها و باورهای جهتگیرانهای هستند که فرد نسبت به خود، جهان، اطراف و آینده دارد (آبلا و اسکیتچ 2007) این نگرشها موجب جهتگیری فهم و ادراک فرد از رویدادها شده و احساسات و رفتارها را تحت تأثیر قرار میدهند و فرد را مستعد افسردگی و سایر آشفتگیهای روانشناختی میکنند. درمان شناختی، یک نظام روان درمانی است که تلاش میکند تا واکنشهای فرآینده عاطفی و رفتار خود تخدیری را با اصلاح تفکر معیوب یا خطادار و عقاید ناسازگارانهای که زیربنای این واکنش ها هستند، کاهش دهد (بک، راش و شاو 1979؛ به نقل از گودرزی 1380)، در واقع درمانهای شناختی اعتیاد، بر کمک به بیمار، برای کسب مهارتهای مقابلهای لازم به منظور مدیریت موقعیتهای خطرساز و درمان اختلالات روانشناختی همراه، تمرکز دارند. (حاجی علیزاده 1387، 68) برخی از مطالعات نشان داده که نگرش افراد با پاسخهای شناختی و عاطفی آنها مطابقت دارد (فرهودیان 1381) به طوری که شانس بروز اختلالات روانی طی یکسال، در صورت افزایش نمرههای نگرش ناکارآمد بهطور معناداری افزایش مییابد (ویچ و همکاران 2003). به این ترتیب، چون نارسایی عملکرد تفکر از مهمترین علل آشفتگیهاست (والن و همکاران 1992)، هرچه نگرشهای ناکارآمد و باورهای غیرمنطقی افراد بیشتر شود آشفتگیهای هیجانی نیز بیشتر خواهد شد (اسمیت و هوستنکنت 1983؛ واتسون و همکاران 1998). متغیر دیگر مد نظر در پژوهش حاضر، باورهای مرتبط با مصرف مواد مخدر میباشد، باوهای مرتبط با مواد، به دستهای از عقاید اطلاق میشوند که بر محور لذتجویی، حل مسأله و تسکین و فرار متمرکز هستند، محتوی این عقاید خاص بسته به نوع مواد مورد علاقه متفاوت خواهد بود (گلداسمیت و همکاران 2009). به طوری که محققان امروزه ثابت کردهاند که از عوامل مهم مؤثر کشیده شدن فرد به منجلاب اعتیاد، باورهای غلطی از قبیل آرامش بخش بودن مواد، کمک برای فراموشی و فرار از مشکلات، نشانه بزرگ بودن و... میباشد؛ لذا پژوهشگران تأکید دارند که روانشناسان در حوزه شناخت درمانی باید به کاهش نگرشهای ناکارآمد و باورهای مرتبط به افراد معتاد کمک کنند. در نظریههای شناختی فرض بر این است که سوءمصرف مواد هم تحت تأثیر باورها و انتظارات شناختی فرد از مصرف مواد قرار دارد و هم تابع ارزش عاطفی که فرد براي پیامدهاي رفتار خود قائل است، قرار میگیرد. در نتیجه، مداخله ي آموزشی شرایطی را فراهم میکند که فرد در معرض انتظارات و احساسات متفاوتی در گروه قرار گرفته و در فرایند تقابل با سایر اعضاي گروه به چالش کشیده شود. به عبارت دیگر، موقعیت مداخلهي آموزشی به دلیل اینکه شرایطی ایجاد کرده است تا نگرشها و باورهاي منفی نسبت به مصرف مواد بیش از اظهارات مثبت مورد تبادل قرارگیرد (قربانی و همکاران 1391، 32). با نگاهی به تحقیقات مشابه صورت گرفته قبلی، به وضوح خلاء پژوهشی که به سنجش نگرشهای ناکارامد و باورهای مرتبط با مواد با فرایند درمانی و آموزشی احساس میشد، لذا اين نياز احساس ميشد كه پژوهشی در جهت به كارگيري درمان مبتنی بر مدل شناختی در نگرشهای ناکارآمد و باورهاي مرتبط با مواد براي درمان وابستگان به مواد صورت گیرد. در این راستا، پژوهش حاضر، در پی پاسخیابی به اين سؤال است که آيا درمان شناختی بر نگرشهای ناکارآمد و باورهاي مرتبط با مواد در افراد دچار سوءمصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر ایلام اثربخش است یا خیر؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه سوء مصرف و وابستگی مواد، یکی از معضلات و نگرانیهای عمده جهان امروز است. از آنجایی که سوء مصرف مواد، اثرات بازدارنده بر رشد و شکوفایی جامعه دارد، تهدیدی جدی و نگران کننده است. وابستگی و سوءمصرف مواد به عنوان اختلالات مزمن و عود کنندۀ با تأثیرات و پیش آیندهای زیستی، فرهنگی، روانی، اجتماعی، رفتاری و معنوی در نظر گرفته میشود (بروک و اسپیتز 2002 ؛ والاس 2003؛ به نقل از دباغی 1385). در تحقيقات به دست آمده، روزانه پانصد هزار نفر از جوانان كشور مبتلا به اختلال وابستگي به مواد ميشوند و جمعيت وابستگان به مواد هر ده سال دو برابر ميشود و سن شروع اعتياد در كشور به طور متوسط به زير پانزده سال رسيده است. از طرفي درصد بالايي از كساني كه موفق به ترك اعتياد ميشوند بعد از مدتي مجدداً گرفتار شده و خسارت فزايندهاي را به امكانات جامعه وارد ميكنند (هاديان مباركه، نوري و ملكپور 1390)، علاوه بر اين، تغيير الگوي مصرف از مواد افيوني مانند ترياك و مشتقات آن به مواد صنعتي كراك و شيشه اين وضعيت را بسيار دشوارتر كرده است، همچنین ميزان توليد مواد مخدر سنتي كاهش يافته و مواد مخدر صنعتي ارزان قيمتتر و توليد بيشتري داشته است. بدين ترتيب، اختلال وابستگي به مواد نياز به مبارزه بيشتري را ميطلبد به طوري كه جداي از مشكلات فردي، خانوادگي و اقتصادي ناشي از وابستگي به مواد در گذشته مشكلات بهداشتي پرخطر نظير تزريق مشترك، استفاده از سرمهاي آلوده و افزايش احتمال ابتلا به بيماريهاي عفوني و واگيردار نظير ايدز، هپاتيت و همينطور ناهنجاريهاي شديد رفتاري از جمله جرم و جنايت با تغيير الگوي مصرف به سمت كراك و شيشه شيوع يافته است (سترگ و همکاران 1392، 148)، بنابراين، ضرورت انجام پژوهشهاي مشابه حاضر، به منظور شناخت علل و درمان آن ضرورت مييابد. با توجه به تحقيق انجام شده توسط هاديان مباركه و همكاران (1390) تغيير الگوي مصرف كم خطر به پر خطر در كشور ايران هم اتفاق افتاده و يكي از معضلات جدي كشور مواد مخدر صنعتي كراك و شيشه شده است كه لزوم پژوهش در زمينه مداخلات باليني در اين موضوع را ايجاد ميكنند. بر خلاف شباهتهاي بنيادي در مكانيزمهاي آسيب شناختي اختلالهاي روان شناختي مختلف، هر اختلال محتواي خاص خود را در سطوح شناختي و فراشناختي دارد. بنابه گزارش، اكثر بيماران (به ویژه افراد مصرفکننده مواد) احساس ميكنند كنترلي بر افكار و رفتارشان ندارند و الگوهاي تفكر و توجه شان بر خود و موضوعات تهديدكننده متمركز است، كه درمانهای شناختی بر تغيير اين الگوهاي تفكر تأكيد ميكند (ولز 1388) رويكردهاي شناختي معاصر نسبت به مشكلات باليني، گستره مؤلفههاي مختلف تشكيل دهنده تفكر را مشخص نكردند، ولي اين كه فراشناخت چگونه متشكل از دانش هشياري در مورد حالتهاي شناختي فرد، تجربههاي فراشناختي و راهبردهاي كنترل است، بررسي شده است. همچنين، فراشناخت مركب از دانش ضمني ناهشيار است كه به نيروهاي اجرايي متمركز در فعاليت شناختي جهت ميدهد (بيابانگرد 1381، 43).
UNODC
Teasdale
. Dalley & Marlatt
. Brook & Spitz
. Cognitive Therapy
. Fisher & Wells
. Holman
Abela & Skitch
Beck, Rush, Shaw & Emery
Weich
Wallen
SmithHoustonkent
Watson
Goldsmith
Brook, & Spitz
Wallace
rad378_1546427529_19955_3266_1935.zip0.93 MB |